دو عبارت مهم در بحث موسیقی درمانی وجود دارد: یکی “ظرفیت” یا والانس، که به احساسات مثبت یا منفی در مورد موسیقی اشاره می کند و دیگری “برانگیختگی” یا میزان تحریک که به میزان فعالیت کم یا زیاد اشاره دارد.
اغلب انتظار می رود که با شنیدن موسیقی های محرک، میزان برانگیختگی افزایش یابد. همچنین با شنیدن موسیقی مطلوب خود، میزان ظرفیت یا والانس نسبت به حالتی که به نوعی از موسیقی که مطلوب ما نیست گوش می دهیم، بیشتر است. اما گاهی اوقات، فعل و انفعالاتی منجر به نتیجه ی متضاد می شود. برای مثال، ممکن است فردی با گوش دادن به یک موسیقی آرام که بسیار مطلوب او است، برانگیختگی زیادی را تجربه کند.
به هر صورت، واکنش های فیزیولوژیکی- روانی نسبت به موسیقی، موضوعی بسیار جالب توجه می باشد. در بسیاری از موارد، این واکنش ها می توانند نشان دهنده ی انواع خاصی از احساسات باشند. برای مثال، فعال شدن ماهیچه های زایگوماتیکوس (خنده) می تواند نشان دهنده ی یک واکنش مثبت بیمار به موسیقی شنیده شده باشد.
ارتباط موسیقی و مغز : موسیقی باعث تغییر ساختار مغزتان میشود!
در این مقاله ی کوتاه، به بررسی ارتباط موسیقی و مغز پزداخته میشود. این موضوع که چگونه موسیقی که شاخه ای از علوم اجتماعی بوده، به سمت علوم اعصاب شناختی(نورولوژی) حرکت کرده است بررسی و روند کشف ارتباط موسیقی و مغز بیان میشود.
شناسایی ارتباط موسیقی با مغز و علم اعصاب شناختی
تحقیقات جدیدتر، به موسیقی درمانی به عنوان یک حرفه ی تخصصی کمک زیادی کرده است. در دهه ی ۱۹۹۰ میلادی معرفی تکنولوژی ها و تحقیقات جدید در زمینه ی تصویربرداری از مغز، ضبط امواج مغزی و تحلیل حرکتی باعث فهم و درک عمیق تری از فرآیند های بیولوژیکی (زیستی) و نورولوژیکی (عصبی) پدید آمده در اثر موسیقی شد. با استفاده از این تحقیقات، دو نتیجه ی قابل توجه حاصل شد:
۱- اولین نتیجه در مورد ارتباط موسیقی و مغز، این بود که ناحیه هایی از مغز که در اثر موسیقی درگیر میشدند، منحصر به “موسیقی” نبودند. یعنی شبکه های عصبی که به موسیقی واکنش نشان میدادند و به تجزیه و تحلیل آن میپرداختند، وظایف دیگری (غیر موسیقایی) از جمله پردازش فعالیت های مربوط به حرکت، صحبت کردن، توجه کردن و حافظه را نیز بر عهده داشتند. موسیقی، نه تنها باعث فعال شدن این مناطق مغزی و شبکه ها شد، بلکه جریانات رفت و برگشتی بین این شبکه ها را نیز ارتقا بخشید و باعث بهبود تعاملات بین شبکه های مغزی شد.
۲- دومین نتیجه در مورد ارتباط موسیقی و مغز، این بود که یادگیری موسیقی باعث تغییر مغز شد! این تغییرات، هم در موزیسین های بزرگسال و هم افرادی که هیچ گونه آموزش رسمی موسیقی ندیده بودند، کاملا مشهود بود. تمرینات موسیقی، حتی اگر بسیار مختصر هم باشد، میتواند باعث استفاده ی بهتر از قابلیت انعطاف پذیری قشر بیرونی مغزی شود که در نتیجه باعث ایجاد مسیر های نورونی (عصبی) جدیدی در مغز میگردد.